، تا این لحظه: 23 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

نی نی و نا نا

سلام عزیزم

خوبی عسل مامان دلم برات یه ذره شده .....چی کار میکنی یه موقع شیطونی نکنیا باشه دخمل خوبی باش برای مامان هم دعا کن مامان سه شنبه میره ازمایش بده تا ببینه تو میایی یا نه  بوس بوس   ...
22 مهر 1390

عروسک مامان سلام

خوبی عزیز دلم دلم برات یه ذره شده امروز خیلی ناراحت بودم اخه من خیلی تنهام اینجا دلم میخواست تو بودی کنارم انقدر من تنها نبودم میدونی فاصله منو تو خیلیه از هم ..... میدونی اگه بودی این زندگی  سه نفره میشد ...وای دلم داره برات ضعف میره همش شیطونی میکردیو منم دنبالت این ورو اونور مدییدم روزا رو با هزار جور سختی میگذرونم فقط به شوق دیدن تو من وبابا میثمو انقدر تو حسرت خودت نذار باشه میبوسمت گلم   ...
21 مهر 1390

سلام مامانی

                                                                                                             ...
18 مهر 1390

سلام

دوردونه مامان خوبی  دلم خیلی گرفته هروز که میگذره دوریت بیشتر احساس میشه کی میایی پیشم پس من خیلی تنهام
18 مهر 1390

.................

دلم خیلی شور میزنه نکنه یه وقت نیایی پیش مامان منو بابا تا همیشه تنها بمونیم نه تورو خدا نذار منو بابا میثم انقدر تنها باشیم روزا خیلی برام زجر اوره  دلم میخواست میتونستم بغلت کنم دلم برای دستاهای کوچو لوت تنگ شده اگه صدامو میشنوی زود بیا باشه بوس بوس ...
16 مهر 1390

سلام عشق مامان خوبی

نمیدونی مامان چقدر تنهاست این بابا میثم دوسه روز حالش اصلا خوب نیست همش اه میکشه منم خیلی ناراحتم اصلا حوصله بی محلیاشو ندارم دلم خیلی گرفته  کاشکی تو الان پیشم بودی یکم حالم بهتر میشد اگه تو الان اینجا بودی بابا میثمم حالش اینجوری نمیشد زودبیا باشه ...
15 مهر 1390

سلام ظهرت بخیر عزیزکم

خوبی قوربونت برم    دلم برات یه ذره شده نمدونم الان چی کار داری میکنی تو رو خدا مامان خیلی بی قرارته انقدر برای من ناز نکن دیگه مامان طاقت ناز کردن تو رو نداره هااااااااااااااا بابای این روزا خیلی دلش گرفته  میدونم خودم به خاطر نبود تو ........ تو رو خدا برای  ارامش بابای بابایی دعاکن  دوست ندارم هیچ وقت بابایی رو ناراحت ببینم ...
14 مهر 1390