، تا این لحظه: 23 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

نی نی و نا نا

سلام ظهرت بخیر عزیزکم

خوبی قوربونت برم    دلم برات یه ذره شده نمدونم الان چی کار داری میکنی تو رو خدا مامان خیلی بی قرارته انقدر برای من ناز نکن دیگه مامان طاقت ناز کردن تو رو نداره هااااااااااااااا بابای این روزا خیلی دلش گرفته  میدونم خودم به خاطر نبود تو ........ تو رو خدا برای  ارامش بابای بابایی دعاکن  دوست ندارم هیچ وقت بابایی رو ناراحت ببینم ...
14 مهر 1390

مامانی

صدامو میشنوی دیگه طاقت دوریتو ندارما  روزا برام تکراری شدن  دلم میخواد بیای با امدنت زندگی دونفره مامانو بابا رو  شاد کنی اخ که چقدر دلم میخواست اینجا بودی بغلت میکردم دستای نازتو تو دستام میگرفتم تا صبح نگات میکردم زود بیا باشه مامانی دوست دارم ...
14 مهر 1390

سلام عزیزم

سلام عزیم خوبی امروز اولین روزه که دارم برات مینویسم خیلی دلم میخواست الان کنار بودی بابا میثم خیلی دوست داره داره برای داشتنت دیونه میشخ خیلی حسرت میخوره کاشکی الان پیشما بودی مامان برات یه عالمه وسیله خریده زود بیا   بابایه عالمه ماشین داره زود بیا با هم خرابشون کنیم باشه هههههههههههههههه ...
14 مهر 1390