روز تولد من ................
امروز امدم درباره خودم بنویسم .............
من................
یک سال دیگه هم بدون تو گذشت ..امروز صبح تا چشامو باز کردم بابایی بغلم کردو بوسیدم
تولدمو بهم تبریک گفت. چند روز حالش خوب نیست همش داره سرم میزنه ناهار رفتیم خاور
خانوم ولی وسط راه حال بابا میثم بهم خوردو برگشتیم رفتیم اورژانس امد خونه براش غذا
درست کردم یکم حالش بهتر شد غروب منو برد بیرون بابایی برام هدیه خرید دستش درد
نکنه اینو برام کادو تولد گرفت ومنو شرمنده کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی